از تاریخمان چه می دانیم؟ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ شهرستان آمل در مرکز استان مازندران قرار دارد و از شمال به شهرستان محمود آباد، از شرق به شهرستان بابل، از شمال شرقی به شهرستان بابلسر و از غرب به شهرستان نور و از جنوب به استان تهران محدود میشود.شهر آمل واقع در جلگه مازندران و طرفین رود هراز با ارتفاع 76 متر از سطح دریا در 52 درجه و 21 دقیقه طول شرقی و 26 درجه و 25 دقیقه عرض شمالی و در فاصله 70 کیلومتری غرب ساری، مرکز استان، 18 کیلومتری جنوب دریای خزر و
شش کیلومتری شمال دامنه کوه البرز و 180 کیلومتری شمال شرقی تهران قرار دارد. شهرستان باستانی آمل که از واژه آمل که گونه پهلوی آن آموی (Amui) است، نصراله هومند در جزوه آشنای مختصری با شهر آمل مینویسد: «تزمیان همین اقوام مهاجر آریائی (آزادگان) مادها و آماردها شاخهای دیگر با نام آموهائی برای به دست آوردن سرزمینی بزرگ و آباد از سرزمین اصلی خود مهاجرت نموده و در کناره رود هراز (هرهز) آرام یافتند. چنانکه این قوم توانستند در کنار (ه) غربی همین رود شهری را بنا کنند و نام قبیله و قوم هود را بر آن شهر بنهند. با گذشت زمان به گونههای: آموری، آمو، آمل بدل شد.» و سرانجام نتیجه میگیرد :«منظور از این همه اشارات و یادآوریها این بود که «آموئیها» مردمان اولیه سرزمین آمل و اطراف از سمت غرب به شرق مهاجرت نکردند بلکه از شرق دریای خزر به مازندران (تبرستان) مهاجرت نموده ساکن شدند و... واژههایی مانند آمارد، آملد، امرته را نمیتوان ریشه لغوی شهر آمل به حساب آورد در صورتی که با اندکی دقت و توجه میتوان (ریشه واژه آمل را به اینگونه به دست آورد: آمل – آمو – آموی-) باتوجه به اسناد تاریخی این شهر حداقل از دوره ساسانی تا دوره مغول پایتخت مازندران بوده و در سه سلسله پایتخت رسمی ایران بودهاست علویان، مرعشیان، اشکانیان و در دوران اساطیری منوچهر و بهرام و فریدون نیز پایتخت ایران بودهاست. موقعیت . در روزگار هخامنشیان اقوام این سرزمین تابع حکومت مرکزی شدند. اسکندر در مطیع ساختن ماردها و تپوران توفیق نیافت. ماردها را در منطقه آمل مغلوب کرد. گفته میشود وی گروهی از این قوم را به سرزمین پارت در شمال خراسان کوچ داد و آنان در غرب آمودریا که آن را «آمُلِ زَم» نیز میخوانند، ساکن شدند. در عهد ساسانیان فرمانروایان طبرستان عنوان اسپهبد داشتند. در طبرستان مقارن شهور اسلام دودمانهایی بر آن سرزمین فرمانروایی داشتند که عبارت بودند از فرزندان گیل گاوباره (آل دابویه، نک: ه م) از 15 تا 144ق 636 تا 761م، باوندیان از 94 سال پیش از هجرت پیامبر(ص) تا 750ق/1349م، قارن وندان (نک: آل قارن) از 52 سال پیش از هجرت پیامبر(ص) تا 224ق/839م. نخستین و دومینحمله مسلمانان به شرق طبرستان در 22 و 30ق/643 و 651م به هنگام خلافت عمر به سرداری سُوَیدبن مُقَّرن و سعیدبن عاص روی داد که درنتیجه گیل پسر گیلانشاه اسپهبد طبرستان تعهد کرد سالانه 000‘500 درهم جزیه بپردازد. گویند در سپاه سعیدبن عاص، حسنبن علی(ع)، امام دوم شیعیان نیز شرکت داشت. بعضی بنای پل آجری آمل و حتی بنای بابل امروزی را به امام حسن(ع) نسبت دادهاند. کوشش برای فتح طبرستان و شهرهای آن در ایام خلافت علی(ع) توسط مَصقَله بن هبیه شیبانی فراهم شد، ولی با شهادت علی(ع) ناتمام ماند. در زمان تسلط معاویهبن ابیسفیان، همین شخص متعهد فتح طبرستان شد و با 000‘4 سپاهی بدان سوی شتافت و دو سال تمام میان او و فرخان بزرگ جنگ ادامه داشت تا آنکه ابوالخصیب نخستین والی طبرستان از سوی عباسیان به تعویق افتاد تا آنکه ابوالخصیب نخستین والی طبرستان از سوی عباسیان در 144ق/761م پس از فتح این ناحیه به آمل آمد و دو سال فرمان راند. وی مسجد ساری را بنا نهاد. گفتهاند عمربن علاء از سوی ابوالخصیب با 000‘10 مرد به آمل آمد. مرزبان که از جانب اسپهبد بر آمل گمارده شده بود به مقابله پرداخت، ولی در جنگ کشته شد. درنتیجه عمربن علاء آمل را تصرف کرد و آمل پایتخت والیان خلفا در طبرستان شد. پس از عزل ابوالخصیب، روح بن حاتم در 147ق/764م حکمران طبرستان شد، ولی به سبب جور فراوان معزول گشت و خالدبن برمک در 150ق/767م به جای او فرستاده شد. وی در خالد سرای آمل کاخی بنا نهاد و 4 سال در آنجا حکومت کرد . پس از خالد عدهای دیگر در طبرستان حکومت کردند تا آنکه نوبت به عبدالحمید مضروب رسید و جور و ستم بسیار کرد. مردم که از ستم او به ستوه آمده بودند، دست به دامان خاندان کهن ایرانی که این زمان بر کوهستان حکومت داشتند، زدند و سرانجام به رهبری ونداد هرمزد از خاندان قارنوند در یک روز همه مأموران خلیفه را کشتند و مدتی دست امرای بنیعباس را از طبرستان کوتاه کردند. مهدی، خلیفه عباسی، امیرانی به طبرستان فرستاد که همگی شکست خوردند: سالم فرغانی که از سرداران بنام بود، نزدیک آمل در ناحیه«هر سه مال» به قتل رسید و سردار دیگری به نام فراشه دستگیر و به فرمان اسپهبد کشته شد. ناگزیر خلیفه فرزند خود موسی را روانه طبرستان کرد و منطقه جلگه بار دیگر به دست امرای بنیعباس افتاد. در زمان هارونالرشید در 177ق/793م مسجد جامع آمل به فرمان ابراهیمبن عثمانبن نَهیک بنا شد. دیوارهای آمل نیز در 179ق/795م به فرمان عبدالملک بن قعقاع تعمیر و مرمت گردید. در 224ق/839م مازیار پسرقارن آشکارا بر معتصم خلیفه عباسی خروج کرد و با بابک خرمی پیمان بست. وی 546باروی آمل را ویران کرد ، ولی چون مورد حمله عبداللـه بن طاهر قرار گرفت، از کرده خود پشیمان شد. از این پس طبرستان ضمیمه قلمرو طاهریان گردید و تا 250ق/864م در تصرف آنان بود. سلیمان بن عبداللـه بن طاهر عدهای از جمله محمدبن اوس را به حکومت آمل فرستاد و او در هر سال 3 نوبت از مردم آمل خراج میگرفت. مردمِ به جان آمده آمل دست توسل به دامن علویان دراز کردند و سرانجام با حسن بن زید که مردی شجاع، کافی و عالم بود بیعت کردند. حسن بن زید در 250ق/864م دولت علوی را در طبرستان تأسیس کرد و آمل را مرکز آن ساخت و استیلای 106 ساله عباسیان را در این سرزمین پایان بخشید. نوشتهاند که تا روزگار حسن بن زید مردم طبرستان و دیلمان هنوز به دین اسلام نگرویده بودند و از این پس مسلمان شدند.. حسن بن زید معروف به داعی کبیر پس از بیعت مردم آمل در شوال 250ق/نوامبر 864م اداره شهر را به شخصی به نام سیدمحمدبن ابراهیم سپرد. در 260ق/874م یعقوب بن لیث به طبرستان لشکر کشید و پس از فرار حسن بن زید وارد آمل شد. پس از درگذشت حسن بن زید، برادرش محمدبن زید نیز مدتی بر آمل فرمان راند. در 287ق/900م پس از کشته شدن محمدبن زید، طبرستان به دست سامانیان افتاد و پیروان او در جنگهای اطراف کوهستان البرز پنهان شدند. مدتی بعد ابومحمد حسن بن علی یکی از نوادگان علی بن حسین(ع) معروف به ناصرالحق با سید ناصرکبیر، به خونخواهی محمدبن زید در گیلان و دیلمان خروج کرد و روی به آمل نهاد و در 301ق/914م بر آمل مسلط شد. وی 4 سال با عدالت، نیک سرشتی و حقیقتخواهی حکومت کرد. مقبره او در آمل به گنبد ناصرالحق و به قولی به گنبد کبود معروف است. پس از او حسن بن قاسم ملقب به داعی صغیر از 304 تا 316ق/916 تا 928م حکومت کرد و در مصلای آمل کوشکهای رفیع بنا نهاد 276-277در عهد او اهل آمل آسوده بودند. پس از علویان، زیاریان و آل بویه که دست پرورد? علویان و شیعی مذهب بودند، بر طبرستان فرمان راندند. در این زمان آمل رونق بسیار یافت به گونهای که جغرافینویسان اسلامی پیرامون صنایع و ابریشم آن مطالبی نگاشتهاند. در 426ق/1035م شهر آمل مورد حمل? مسعود غزنوی قرار گرفت و خرابی زیادی بر آن وارد آمد و بهشت آمل به ویرانهای بدل شد. در 606ق/1209م در آمل به نام علاءالدین محمد خوارزمشاه خطبه خواندند و از آن پس خراج آنجا را به خوارزم میفرستادند. این وضع تا حمل? مغول در 616ق/1219م ادامه داشت. سلطان محمد خوارزمشاه در روزگار دربهدری، زمانی به آمل پناه برد. به هنگام یورش مغولان، آمل مورد حمله قرار گرفت و بیش از دیگر شهرهای این ناحیه صدمه دید (بارتولد، 241). ولی در عهد ایلخانیان آمل دوباره آباد شد، به گونهای که شهر 70 مدرسه داشت. در 743ق/1342م و بار دیگر در 750ق/1349م در آمل بیماری وبا شیوع یافت (همانجا). کیاافراسیاب چلاوی که رقیب خاندان آل باوند بود، فخرالدوله حسن را در حمام آمل به قتل رسانید و تا 760ق/1359م بر منطقه آمل فرمان راند. از این پس مرعشیان که شیعه مذهب بودند بر طبرستان تسلط یافتند و آمل را پایتخت خود قرار دادند و مذهب شیعه اثناعشری را رسمیت بخشیدند. در 795ق/1393م امیر تیمور گورکان پس از گشودن قلعه ماهانه سر، به قتل عام اهالی آمل و ساری و دیگر نقاط مازندران پرداخت و سادات آن ناحیه را به ماوراءالنهر تبعید کرد. در روزگار شاهرخ میرزا پسر تیمور، سادات از تبعیدگاه به آمل بازگشتند و آن را دوباره آباد کردند، ولی از آن پس آمل دیگر نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا نکرد. در عهد صفویان، بهویژه در زمان شاه عباس اول، مازندران مورد توجه قرار گرفت و راهی از استراباد و ساری به آمل احداث گردید. در این زمان در آمل قصر و آب انباری به فرمان شاه عباس بنا شد و مقبره میر قوامالدین (میر بزرگ) که به دست مأموران تیمور ویران گشته بود، به صورتی باشکوه تجدید بنا یافت. در زمان نادرشاه افشار یک کارخانه آهنسازی برای ساختن گلولههای توپ و خمپاره و نعل اسب در نزدیکی آمل پیریزی شد. آمل در قدیم شهری آباد، وسیع و پر جمعیت بود. ابوالفضل بیهقی، در کتاب تاریخ خود در فصل حرکت مسعود غزنوی با لشکریانش به آمل، این شهر را چنین توصیف میکند: «و امیر به شتاب براند و به آمل رسید روز آدینه ششم جمادیالاولی، و افزون پانصد و ششصد هزار مرد بیرون آمده بودند؛ مردمان پاکیزهروی و نیکوتر، و هیچکدام را ندیدم بیطیلسان شطوی یا توزی یا تستری یا ریسمانی… و گفتند عادت این است… و من که بوالفضلم پیش از تعبیه لشکر در شهر رفته بودم، سخت نیکو شهری دیدم، همه دکانها درگشاده و مردم شادکام» در قرن پنجم وقتی با همت خواجه نظامالملک طوسی، وزیر کاردان و با کیاست سلجوقیان و صاحب کتاب معروف سیاستنامه (سیرالملوک)، قرار شد مدارسی به سیاق دانشگاههای امروزی به نام نظامیه در شهرهای بزرگ جهان آن روز از جمله بغداد، دمشق، بلخ، نیشابورو بخاراتأسیس شود آملاز جمله شهرهایی بود که در کنار شهرهای فوق صاحب نظامیهگردید، و از این رو آن را هفت شهر مینامند و هرودت میگوید:مردم آریایی هزاران سال پیش از میلاد مسیح در آمل سنکی گزیدهاند.. به موجب تحقیقات اخیر روشن گردیده که کاینه (آمارد) یا (آماردان) که قبل از تاپوریها (تپوریها) به سرزمین تپورستان (طبرستان) مهاجرت کرده، در همین منطقه (آمل) که مستعدتر و معمورتر از سایر نقاط طبرستان بوده سکونت گزیدند و نام آمل مخفّف همان (آمارد) است که براثر کثرت استعمال به شکل آمل درآمده است. حمدالله مستوفی بنای شهر آمل را به طهورث پادشاه پیشدادی نسبت میدهد و «ابنخرداد به چنین مینویسد:< از زمان پادشاهی فریدون تا زمان بهرامگور آمل پایتخت دنیای مسکون بود. اما در خلاصه: آمل یکی از شهر های مرکزی استان مازندزان است که از شمال به محمود آباد، از مشرق به بابل، ازجنوب به دماوند و تهران و از مغرب به نور محدود می شود. ارتفاع آن از سطح دریا 76 مترو رود خانه ی هراز از وسط آن می گذرد. این شهرستان از دو قسمت کوهستانی و جلگه ای تشکیل شده که کوهستان قسمت جنوب و بخش جلگه ای شمال این شهرستان را تشکیل می دهد. به موجب تحقیقات اخیر روشن گردیده که کاینه (آمارد) یا آماردان که قبل از تاپوری ها (تپوری ها) به سرزمین تپورستان (تبرستان) مهاجرت کرده اند، در همین منطقه (آمل) که مستعد تراز سایر نقاط تبرستان بوده سکونت گزیده اند و نام آمل مخفّف همان (آمارد) را بر آن نهدند. حمدالله مستوفی بنای شهر آمل را به طهورتث پادشاه پیشدادی نسبت میدهد و <<ابن خرداد به>> می نویسد: از زمان پادشاهی فریدون تا زمان بهرام گور آمل پایتخت دنیای مسکون بود. بیشترین درآمد مردم این شهرستان از طریق کشاورزی به خصوص برنج تامین می شود. غیر از منابع دیگر درآمد کشاورزان ،کشت گندم، صیخی، پرورش باغ مرکبات و سیاه بیشه است..
موضوع مطلب : تاریخچه شهرستان آمل پیوند روزانه پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
![]() |