سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از تاریخمان چه می دانیم؟
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

خلیل بن ابی بکر بن خلیل آملی از دانشمندان و منجمان نامی ایران در قرن هشتم هجری است و بنابر نوشته ی جعفربن محمد بن حسن، معروف به "تاریخ جعفری" ... .

خلیل آملی

خلیل بن ابی بکر بن خلیل آملی از دانشمندان و منجمان نامی ایران در قرن هشتم هجری است و بنابر نوشته ی جعفر بن محمد بن حسن،معروف به "تاریخ جعفری"مولف تاریخ یزد به سال725 هجری،خلیل آملی در مقابل مدرسه ی رکینه(از بناهای رکن الدین قاضی)در یزد در رصد خانه ای بنا نمود،به رصد

مشغول بودکه بر سر یکی مرغ رویین نهاده که چون آفتاب طالع می شود آن مرغ رو به خورشید می کند وهر چه که خورشید بر می آید او رو به آفتاب دارد.

در میان رصد چرخ چوبین منقش نهاده و به سیصد و شصت درجه قسمت کرده و محل آفتاب در درجه ای می نماید که آفتاب در کدام درجه است،این درجات را به دوازده برج تقسیم نموده و درجات را به دروازه برج تقسیم نموده و درجات به حروف ابجد بنا نهاده و در هر دایره که در جهار گوشه ی چرخ نهاده، سی خانه ساخته و ماه ترکی و فارسی و عربی و رومی نموده که هر روز معلوم شود که چند روز از ماه گذشته است و بر بالای چرخ دایره کشیده و در موضوع قمر هر روز در هر منزل که باشد از شرطین و بطین و ثریا و دابران و هفعه و ذارع و نژه و نارشا و بطن الحوت نموده و سی دایره بر گرد دایره قمر نهاده که هر یک روز از ماه بگذرد،دایره سفید سیاه شود تا آخر ماه.

دوازده خانه یمین و دوازده خانه بر یسار چرخ ساخته که دوازده دایره یمین هر یک ساعت که گذرد از دریچه ی که از دریچه ای که در زیر آن ساخته،مرغی رویین سر بیرون کند و مهره ای از دهن در طاسی که در زیر این دریچه ساخته است بیاندازد و درآن چرخ به گردش در آید.

یک تخته از آن دوازده خانه یمین رصد سیاه شود ساعتی از زمان گذشته باشد و در وقت صبح و پیشین و پسین و شام و خفتن چون مرغ مهره در آن طاس اندازد آن چرخ به گردش درآید و در اندرون رصد طبل زده شود و بر بالای مناره علمی ظاهر شود،سپس آوازه و علم بازنشینند و بر بالای دایره خمسه

متحیره باشد و منسوبات هر روزه به آن کواکب و اسامی روزها نوشته و در کنار آن رصد تنوره ی مسینی پر آب نموده و لنگری بر زنجیر آویخته بر روی آب و به طریق اسطرلاب در پایین آن تنوره نهاده و از تنوره آن آبی بیرون می آید و در چاه می رود و هر مقدار آن آب کم می شود آن لنگر فرو می رود،قریب یکصد و پنجاه قطعه طناب هر یک را لنگری چوبین بر آن متصل کرده و آویخته به آن لنگر حرکت می کند و آن دوازده خانه که برابر دوازده ساعت شب و روز است در سوراخ کرده وهر ساعت از شب چراغی نهاده می شود و در هر ساعتی که از شب می گذرد چراغی باز نشانده می شود و مصنف این رصد مولانا خلیل بن بی ابکر آملی است و در پایین چرخ پنجره ای کشیده و به معلقی بهم نشانده.

از مورخ تاریخ یزد بر می آید که مولانا خلیل آملی تا سال 725 هجری قمری و چندین بعد از آن نیز در قید حیات بود.

محمد تقی جوان آملی

آقا شیخ محمد تقی جوان املی در سال 1304 هجری در شهر امل به دنیا آمد.پدرش آقا شیخ محمد آملی از حکما و فیلسوفان عهد خود و از بوستان میرزا ابوالحسن جلوه بود.

محمد تقی آملی فارسی را در مکتب خانه ی آن عهد آموخت و در سنین نوجوانی ادبیات و کتاب های سیوطی،جامی و شرح منظومه ی سبزواری را نزد پدر و عالمان دیگر فرا گرفت. در سال 1322 هجری معانی بیان را در محضر آقا شیخ محمد طالقانی و آقا سِید جلیل به پایان برد،سپس شرح لعمه و قوانین را نزد پدر و شیخ محمد طالقانی به اتمام رسانید.شیخ محمد تقی آملی علوم ریاضی از جمله هیئت فارسی قوشچی،خلاصه الحساب شیخ بهای و قضایای اقلیدیس را در نزد شیخ عبدالحسین هزار جریبی به پایان رسانید،سپس در دروس میرزای کرمانشاهی در مدرسه سپه سالار حاضر شد.اشارات و الهیات شفاء بخشی از طبیعیات بوعلی و شرح فصوص قیصری را نزد بزرگان آن عهد آموخت. آقا محمد تقی آملی پس از در گذشت میرزای کرمانشاهی مدت چهارده سال از محضر حاج میرزا عبدالنبی نوری بهرها برد.ایشان علم اخلاق را از محضر عارف حاج میرزا علی آقا قاضی فرا گرفت.آقا شیخ محمد تقی آملی در سال 1340 هجری برای زیارت مولی الموحدین علی (ع)به عتبات عالیات سفر کرد.در نجف در درس اصول آقا

شیخ ضیاء الدین عراقی شرکت کرد و پس از فراغت از درس اصول، در محضر بزرگانی چون حاج میرزا حسین نایینی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی حاضر شد.تا سال 1350 هجری درنجف ماند،سپس عازم ایران شد واز آن زمان امامت مسجد مجدالدوله تهران را به عهده گرفت.

آقا شیخ محمد تقی آملی در جریان انقلاب مشروطیت مصایب زیادی را تحمل کرد.چون پدرش آقا شیخ محمد آملی از یاران شیخ فضل الله نوری بود،بنا بر این پس از پیروزی انقلابیون بارها به قتل تهدید شد و خانواده ی او همواره در اضطراب و تشویق به سر می بردند.پدرش شیخ محمد آملی نبز پس از پیروزی انقلاب مشروطه کاندیدای اعدام بود،ولی به دلیل اثر سوء اعدام شیخ فضل الله درجامعه ،شیخ محمد از اعدام رهایی یافته،ولی به تبعید محکوم شد.ایشان مدت پنج سال به مازندران که حکومت آن در دست امیر مصدق قرار داشت تحت نظر بود.در دوران تبعید پدر تامین معیشت زندگی دو خانواده به عهده ی آقا محمدتقی بود،بنا بر این در آن

سال ها به دلیل کمی درآمد به ایشان بسیار سخت گذشت. آقا شیخ محمد پس ازسپری شدن دوران تبعید به تهران مراجعت کرد و در همان سال به رحمت ایزدی پیوست.

آقا شیخ محمد تقی جوان آملی از اعاظم علمای عهد خود بود.زندگی زاهدانه ی با تواضع و خشوع و دانش بالا و دید عارفانه از ایشان عالمی مورد احترام عارف و عامی ساخته بود.در مورد زهد و ورع و تقوی و تواضع وی داستان های است که ورود درآن موجب اطاله ی کلام است.

ابن فورک

 ابوبکر محمد بن حسن بن مبارک بن فورک ادیب ،متکلم ،فقیه و مفسر واز مشاهیرائمه ی اشاعره اغاز قرن پنجم هجری بوده.وی پس از پایان دروس حوزوی در زادگاه خود در عراق، در حوزه ی درسی ابوالحسن باهلی وارد شد و مبانی کلام اشاعره را از او فرا گرفت.از او نقل است که ابوالحسن باهلی در اغاز شیعه ی امامی و پیش گام بوده است ،سپس در جریان مناظره با ابواالحسن اشعری مذهب امامیه را ترک گقت وبه مذهب اشاعره گرایش پیدا کرد ودانش خود را در بصره منتشر ساخت.ابن فورک هم چنین مبانی مذهب اشاعره را همراه ابوبکر باقلانی و دیگران از ابوعبدالله محمد بن احمد بن مجاهد طایی که از شاگردان بلا واسطه ی ابواالحسن اشعری بود آموخت.حاکم نیشا بوری گفته است که ابن فورک در بصره وبغداد در محضر قاضی ابوبکر احمد بن محمود بن زکریا ابن خرزاد اهوازی ودر مکه از ابوجعفربن محمد بن ابراهیم بن عبدالله دیبلی استماع حدیث نموده است.وی در مکتب باهلی با ابوبکر باقلانی و ابواسحاق اسفراینی هم درس بوده وروزهای جمعه به محضر استاد می رسیدندواین سه تن با تلاش خود مذهب اشعری را استحکام بخشیده اند.ابن فورک هم مانند قاضی ابوبکر باقلانی که از سوی عضدالدوله به شیراز فرا خوانده شده بود، مورد احترام این امیر دانش پرور بود و برای او چندین کتاب نگاشته است،ابن عساکر از ابن فورک آورده است که در شیراز کسانی از اصحاب ابوعبدالله حمویه سیرافی از شاگردان اشعری را دیدار کرده است.پس از شیراز ابن فورک به زادگاه خود آمل برگشت.درآمل مسجد <<مبارک>>را بنا نهاد و امام جماعت این مسجد بود،سال ها پس از ویرانی،مسجد سالار آمل در جای آن ساخته شد.   

 ابن اسفندیار کاتب در تاریخ طبرستان آورده است:از استاد خود ابراهیم بن محمد ناصحی شنیدم که صاحب ابن عباد او را به تعصب بگرفته و در حبس داشت به خانه ای تاریک به ری تا زمانی ابواسحاق اسفراینی متکلم پیش صاحب بود وهر روز با ایشان مباحثات بود روزی به باغی مباحثه می کردند در خلق افعال مناظره بالا گرفت،تا صاحب دست یازید و از درخت سیبی باز کرد و گفت این نه فعل من است؟ابواسحاق گفت:اگر فعل توست سیب را در جای اول آن دماسن،صاحب خاموش شد،گفت:از من مراد بخواه گفت:مراد من ابن فورک است،فی الحال خلاص فرمود.به گفته ی گردیزی امیر ابوالحسن محمد بن ابراهیم سیمجور دواتی در ذیحجه 350 بار دیگر امیر خراسان شد و پس از وفات امیر سدید منصور بن نوح(365 ق)و جلوس ابوالقاسم نوح بن منصور با لقب ناصرالدوله،سپه سالار خراسان و قهستان گردید.به بیان گردیزی امیر ناصرالدوله<<همیشه با اهل علم نشستی>>(ص 162).چون حاکم نیشابوری از ناصرالدوله در خواست کرد که از ابن فورک برای سفر به نیشابور دعوت نماید،همچنین در آن ایام ابوعثمان سعید بن سلام مغربی را در 373 ق در نیشابور وفات نزدیک شد،ابوالحسن سیمجور در نیشابور برای ابن فورک خانه و مدرسه ای در خانقاه ابوالحسن بوشنجی(علی بن احمد بن سهل 348 ق) بنا نهاد،او در آن جا به تدریس مشغول شد،کار او با تایید اشعریان و شافعیان رونق گرفت.      

 شاگردان:

 حاکم نیشابوری گفته است که ابن فورک پس از آن که در نیشابور مسکن گزید،برکت او بر جماعتی از طالبان فقه ظاهر شد.نزد او علوم مختلف را آموختند.نام تعدادی از شاگردان او که از معاریف زمان خود شدند در دست است.

 1-ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک بن طلحه قشیری(د 465 هجری قمری) :او از معروف ترین شاگرد ابن فورک بود و صاحب تالیفات مشهور و از جمله الرساله است. او به اشاره امام ابوبکر محمد بن بکر طوسی به درس ابن فورک حاضر شد و علم کلام را از او یاد گرفت،او پس از وفات ابن فورک به درس امام ابواسحاق اسفراینی رفت و طریقه او را با طریق ابن فورک جمع کرد.

 2-احمد بن حسین بن علی بن عبدالله نیشابوری خسروجردی معروف به ابوبکر بیهی(د 458 هجری قمری) صاحب تصانیف معتبر در حدیث است.

 3-طاهربن حسین بن محمد روقی طوسی که داماد واز شاگردان معروف ابن فورک بود.

 4-ابو منصور محمد بن حسن بن ابی ایوب ایوبی نیشابوری ،او داماد ابن فورک بود،که همسر دختر بزرگ ابن فورک بود و به گفته ی ابن عساکر از استاد خود شجاع تر وبا نفوذتر بود.

 5-ابوبکر احمدبن علی بن عبدالله بن خلف شیرازی از جمله شاگردان معروف او بود ،که در مدرسه ی نظامیه مجلس املا داشت.

 6-احمد بن علی بن خلف حاکم نیشابوری متوفی در 405 را دانسته اند ،که بسیار بعید می نماید.

 تالیفات:

 ابن فورک نزدیک به صد جلد کتاب نوشته است:

 1-معروف ترین کتاب ابن فورک در تاویل و تفسیراحادیثی است که ظاهر ان دال بر تشبیه و تجسیم است.گرچه مولف برای کتاب خود نامی ننگاشته است،ولی بعدها کتاب با عنوان <<مشکل الحد یث و بیانه>> به چاپ رسیده است.

 2-مجرد مقا لات الشیخ ابی الحسن الاشعری در 1987م به تحقیق دانیل ژیماره به نام ابن فورک چاپ شده است. این کتاب از روی نسخه ی کتاب خانه ی عارف حکمت در مدینه ی منوره چاپ شده و در آن نسخه نام مولف ابوبکر محمدبن حسن بن مبارک آمده است.این کتاب در باره ی آرای اشعری است.

 3-ابن فورک کتابی در تفسیر قران داشته است که به گفته سر گین جلد سوم آن در حدود 200 برگ آن در کتابخانه ی فیض الله موجود است.

 4-انتفاء:از کتاب دیگر ابن فورک است که از احادیث ابومسلم محمد بن احمد بن علی کاتب بغدادی(درگذشت 399 ق) ،نقل کرده است که انتسا ب آن به ابن فورک محل تردید است.

 5-اسما الرجال :نسخه ی از ان در کتا بخانه برلین موجود است.

 6-کتاب العالم و المتعلم لابی حنیفه:به گفته سرگین در کتابخانه مراد ملا موجود است.

 7-رساله فی علم التوحید :در کتابخانه یعارف حکمت در مدینه موجود است.

 8-کتاب الحدود فی االاصول:که در 1324در بیروت به چاپ رسیده و شامل تعاریف اصول فقه حنفی است.

 9-النظامی فی اصول الدین:به گفته ی حاجی خلیفه ی ابن فورک ان را برای خواجه ی نظام الملک وزیر نوشته است.

 10-الفصول:ابن خلکان از کتاب الفصول از ابن فورک نام می برد.

 11-مقارنه میان ارای اشعری و ابن کلاب.

 12-اختلاف الشیخین :کتابی است در اختلاف اشعری و ابوالعباس قلاسی.

 13-الابانه عن القاصدین والکشف عن مناهج الساکین و التوفر الی عباده رب العالمین.

 14-دقایق الاسرار

 15-طبقات المتکلین:حاجی خلیفه ظاهرشرح بعضی از احوال ابوالحسن اشعری که ابن عساکر در تبیین کذب المفتری از ابن فورک نقل کرده است.

 16-ابن تیمیه به نامه ای اشاره می کند که ابن فورک در باره ی مناظراتش با کرامیه به ابواسحاق اسفراقی نوشته است.

 میرقوام الدین حسینی مرعشی

 میرقوام الدین حسینی مرعشی عابد، متدین ،متورع از ولایت آمل و مسکن اش درقریه مرزنگو از محال دابو بود. 

وفات میر قوام الدین در سال 781 ه ق در بار فروش ده اتفاق افتاد. مردم جنازه او را از بارفروش ده به آمل انتقال دادند و در شهر آمل او را به خاک سپردند.

در مقبرهای که برایش بنا نهادند به نام مقبره میربزرگ دفن کردند که در دوران شاه عباس کبیر بنای آن از جمله گنبد و کاشی کاری ها و درب های زیبای منبت کاری جهت مقبره میر قوام الدین به انجام رسیده است .

اسماعیل آملی

شیخ اسماعیل اعتضادی ملقب به اعتضاد العلما در سال 1240 هجری درآمل به دنیا آمد .ایشان فرزند علی جان کاشی که در سال 1210 در شهر آمل به متولد شد.شیخ اسماعیل علوم مقدماتی را در زادگا ه خود درآمل ‘ فرا گرفت . پس از آن به تهران سفر کرد و پس از بهره مندی از از مدارس حوزه تهران به قم رفت . وی پس از تکمیل دروس فقه ‘حدیث و کلام به نجف اشرف سفر کرد .ایشان در نجف از محضر علمای آن عصر بهره فراوان برد ‘ و پس از اخذ درجه اجتهاد به تهران مراجعت کرد . شیخ اسماعیل به دلیل دانش و و تسلط بر علوم آن عصر و استعداد سخنوری برای سخنرانی های مذهبی در عهد ناصرالدین شاه به دربار فراخوانده شد. و درمجالس وعظ مورد توجه و استقبال شاه و درباریان و اهالی تهران قرار گرفت .

  شیخ اسماعیل به دلیل احاطه بر علوم اسلامی و اداره مجالس وعظ از طرف ناصرالدین شاه ملقب به اعتضاد العلما گردید و از طرف شاه طی حکمی مستمری مادام العمر به ایشان اهدا گردید .

  اعتضاد العلما دارای فرزندان عالمی بود ‘ از جمله میرزا جلال الدین اعتضادی که از خوش نویسان عصر خود بود و در حکومت قاجار به ایشان لقب کتاب الملک داده شد

ملا صالح مازندرانی                                                                                                          

 ملا محمد صالح بن احمد مازندرانی از علمای مشهور و اعاظم علوم اسلامی است که پس از فراگیری مقدمات علوم درزادگاه خود آمل ‘ به دارالعلم اصفهان رهسپار شد و در محضر درس علامه محمد تقی مجلسی حاضر شد . به علت فقر مالی و کهنگی لباس در مجلس درس داخل نمی شد و در بیرون در گوشه ای می نشست به طوری که طلاب گمان داشتند که او برای تکدی وکسب معاش در مدرس می آمد  روزی پاسخ به مسئله ای  برای ملامحمد تقی مشکل شد و جواب آن را به روز دوم و سوم موکول کرد ‘ در روز سوم یکی از شاگردان نوشته های ملاصالح را بر روی برگ چنار دید که پاسخ آن  پرسش در آن نوشته بود پس از تحقیق معلوم شد که جواب از طرف ملا محمد صالح بود . مجلسی او را به مجلی درس فراخواند و به علت استعداد ذاتی خود و کوشش فراوان مورد توجه مجلسی قرار گرفت به طوری که دخترش آمنه بیگم را که زنی عابد و فاضل بود به همسری او در آورد .

 ملا صالح  در تاریخ 1081 هجری در اصفهان دار فانی را وداع گفت و پیکرش در تکیه مادر شاه زاده اصفهان در کنار مقبره ی علامه مجلسی به خاک سپرده شد .

 تالیفات

 1.  شرح بر زبده الاصول شیخ بهایی

 2.   شرح بر زبده الامل شیخ بهایی

 3.   شرح الوافی بر اصول کافی کلینی در چند مجلد

 سرگذشت طالب آملی

 طالب آملی حدود سال 987 هجری در یکی از قراء آمل متولد شد. در سال 1010 هجری از آمل به کاشان، اصفهان و سپس مشهد و مرو رفت آنگاه در سال 1017 به شبه قاره هند و پاکستان مسافرت کرد و در دربار «نورالدین محمد جهانگیر» پادشاه مغولی هند به ملک الشعرایی رسید و سرانجام در سال 1036 هجری در کشمیر در گذشت.

 علل سفرطالب به شبه قاره هند را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوره جستجو کرد وقتی شاه طهماسب به سال 984 در گذشت متعاقب آن سراسر مازندران به زیر سلطه سلطان محمد معروف به میرزا خان و شمس الدین پسر میرک دیو در آمد پس مدتی شمس الدین به خونخواهی پدرش قیام کرد و دست تسلط سلطان حسین میرزای صفوی و میر عزیز خان از حکومت مازندران کوتاه کرد.پس از درگذشت سلطان محمد، میرزا علیخان به حکومت مازندران می رسد اما او در عنفوان جوانی می میرد و با مرگ وی هرج و مرج مازندران را فرا می گیرد و سرانجام موجب تقسیم این خطه بین الوند دیو، پسر شمس الدین بن میرک و سید مظفر مرتضایی از سلاله میرعماد هزار جریبی می شود.پس از چندی این دو از اطاعت شاه عباس صفوی سر باز می زنند و وی سردار فرهادخان قرامانلو را مامور سرکوبی و فتح مازندران می کند واو به سال1005 هجری سراسر مازندران را از چنگ امرای محلی خارج و جزء مستملکات حکومت مرکزی قرار می دهد و از سوی شاه عباس کبیر به سمت حکمرانی این ناحیه منصوب می شود. اما پس از واقعه جنگ هرات و شکست فرهادخان به او بدبین شده در روز جمعه 27 محرم سال 1007 دستور قتل وی را صادر وحکومت مازندران را به میزرا شفیع خراسانی «میرزای عالمیان» که قبلا در خدمت فرهاد خان بوده واگذار می نماید.

 میرزا شفیع خراسانی، میرابوالقاسم پسر میر عزیز خان را به حکومت آملی می گمارد و این میرابوالقاسم همان کسی است که طالب آملی چند قصیده در مدح او می سراید که از آن جمله قصیده ای است به مطلع:

 آنم که ضمیرم به صفا صبح نژاد است چون باید مسیحم نفسی پاک نهاد است

 و این نخستین چکامه از دوران جوانی طالب است که در آن اشاره به سن و تحصیلات و هنر خط نویسی خود نموده است و اشاره می کند 20 ساله است.

 درباره نام طالب دکتر محمد مرسلین به استناد نسخه 1019 دیوان طالب آملی موجود در کتابخانه شورای ملی ایران که در قرن 12 هجری نگارش یافته نام طالب را «سید محمد طالب آملی» ثبت نموده اند یکی از معاصرانش بنام تقی الدین اوحدی هم او را از سلاله سادات می داند اما دیگران نام او را طالب می دانند و سیادت او را درست نمی دانند.

 طالب، خواهری عالمه به نام «ستی النساء» داشته که در امور پزشکی هم حاذق بوده و ترانه هایی مشهور به (طالب طالبا) در مازندران از زبان او خوانده می شود.

 در یکی از این ترانه ها مصرعی بدین مضمون است که خواهر طالب از سنگ های دهکده« کرچک» برادر گمشده اش را سراغ می گیرد[سنگ کرچک طالب ر، ندی] اگر صحت انتساب این ترانه به خواهر طالب مسلم باشد می توان طالب را از این روستا که از دهستان اهلمرستاق در نه کیلومتری شمال باختری آمل است، دانست.

 «ستی النساء» دوری از برادر را تاب نیاورده بعد از چهارده سال دوری از برادر از ایران به هند رفته و چون زنی بسیار لایق، خوش صحبت، مدیره و بعلاوه ماهر در امور پزشکی و بهداشت بود پیشخدمت «ممتاز محل» زوجه شاهجهان شده و خدمت مهرداری را ممتاز محل به او سپرد و پس از مرگ وی نیز، ریاست کل حرم را به وی می سپارند.

 طالب در سال 1025 در زمره شعرای دربار جهانگیر در آمد و بین سالهای 1025 و 1026 هجری نیز تاهل اختیار کرد و صاحب دو دختر شد.

 درباره سالمرگ طالب نیز سه نظر موجود است 1036-1040-1035 که از آن میان 1036 به نظر صحیح تر می آید ریحانه الادب، قاموس الاعلام، شمع انجمن، خلاصه الاشعار، میخانه و… نیز این نظر را تایید می کنند. از یک یادداشت جهانگیر شاه بر می آید که مرگ طالب در اردیبهشت ماه اتفاق افتاده است و نیز مولف ریحانه الادب مدفن طالب را در کشمیر ثبت کرده است.

 




موضوع مطلب :

          
جمعه 91 اسفند 4 :: 5:31 عصر