سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از تاریخمان چه می دانیم؟
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

از مشاهیر و مفاخر شهرستان آمل میتوان به موارد زیر اشاره نمود:

شیخ ابو العباس قصاب آملی ،اعر زاهدقاضی هجیم آملی،قاضی ابو احمد آملی،قوام الدین میر بزرگ،عبدالله ابن حسین سهیل ... .

 

از مشاهیر و مفاخر شهرستان آمل میتوان به موارد زیر اشاره نمود :

شیخ ابوالعباس قصاب آملی،اعر زاهد قاضی هجیم آملی ،قاضی ابو احمد آملی،قوام الدین میر بزرگ،عبدالله ابن حسین سهل، علی بن هشام الآملی ،آقالربن محمد رفیع ،شریف العلما آملی، شیخ جعفربن محمدعلی نوری،شیخ فضل الله نوری ،حاجی میرزا حسین طبرسی ،حاجی سید اسمعیل عقیلی،آقا سید محمد علی نیاکی ،سید ابوطالب لاریجانی ،شیخ عبدالنبی نوری،حاجی سید رضی لاریجانی ،حاجی سید محمد علی لاریجانی ،میرزا محمد تقی نوائی،میرزا علیقلی اقبال ،ید نعمت الله فکرت ،شریف الدین محمد، شیخ فضل الله، ملا عنایت الله لهری ، ملا محمد وازی نائیجی ملا محمد علی پیشنماز، آقا میرزا عبدالحسین ،آقا شیخ اسمعیل شهابی ،حاجی میرزا احمد درکائی و... .


محمدبن جریرطبری

محمدبن جریرطبریعالمی فقیه و متحبر در علوم دینی و به منصب خدمتگزاری حضرت مقدس امام کسب علم فقه و کلام کرده و چند جلد کتاب نیز تألیف نموده که از آنجمله کتاب المسترشد و ایضاح در امامت و ... می باشد.

خواجه امام عمادالدین

خواجه عماد الدین عبدالله معروف به خواجه آملی عالمی پرهیزکار و در علم فقه و اصول به درجه کمال بود . مدتی در عراق به تعلیم و تربیت مشغول و پس از آن به وطن اصلی خود آمل برگشت نمود و در یکی از مدارس آن به تدریج مشغول بود . پس از چندی مجددا" به نجف اشرف رفته و در آنجا رحل اقامت افکند و امیر بن ورام یکی از امرای معروف دخترش را به زنی گر فت و از این دختر پسری بوجود آمد که در علم از جد امی خود پیشی گرفت و این امیر زاده نیز به نام خواجه آملی نامیده می شد و بسیار مورد احترام بود .

امام شهید فخرالاسلام

فخر الاسلام یکی از علمای مشهور زمان سلجوقیان و معاصر با غزالی معروف بوده است. امامین محمد جونیی و ابوحامد محمد غزالی مراتب فضل و دانش او را ستوده اند و بیش از 40 جلدکتاب تحریر و تألیف نموده است. خواجه نظام الملک وزیر ملکشاه سلجوقی مدرسه ای جهت او در آمل ساخته و طلاب علوم دینی بسیار از اطراف گرد آمدندو سرانجام بدستور حسن صباح در همین مدرسه بدست ملاحده به قتل رسید و اهالی نیز قاتل را کشته و کارد اورا مدتها در مدرسه ضبط نموده بودند.

ابن فورک

مبارک بن فورک یکی از فضلای مشهور و متکلم معروف و کسی بود که مسجد مبارک آمل به نام او ساخته شده و بعدا" خراب گردید ، سالار نامی مجددا" انرا ساخته و به نام خود مسجد سالار نامید . ابن فورک مدتی در انجا نماز جماعت گذارد ، به تألیف و تدریس مشغول بود و چندی بدستور صاحب بن العباد در ری محبوس بود بعدا" با وساطت ابواسحق اسفراینی مستخلص شده و به آمل برگشت نمود. دو کتاب در کلام تألیف نمود و مرگ او در آمل اتفاق افتاد .

قاضی القضاة ابوالقاسم

قاضی ابوالقاسم نادر اهل زمان ، در علوم فقه و کلام و شعر و ترسل و حکمت و نظم و نثر پارسی و طبری متبحر بود. مولدش در آمل پس از فراگرفتن علوم مقدماتی جلای وطن اختیار نمود و در ری به شغل قضاوت مشغول شد و تألیفاتی نیز دارد.

محمد بن علی بن یزدادی

مورخ شهیر محمد بن علی یزدادی عالمی فاضل و متدین بود . در تاریخ عجم دست داشت . مخصوصا" در جمع آوری تاریخ طبرستان زحمت بسیار کشید و نسبش به مبارک که یکی از متفذین آمل و اول مسلمان این شهر است می رسد.

دیواروز یا مسته مرد

دیوار وز شاعری خوش قریحه و زنده دل و معاصر با عضدالدوله دیلمی بوده است . مدتها در بغداد در خدمت استاد علی پیروزه که شاعر طبری بود می زیست و بعدا" به خدمت عضد الدوله رسید و در اثر طبع سرشار خود مورد ملاطفت شاه قرار گرفت و از آنجا به آمل آمد و در اثر حرکات خلاف مورد تعقیب ناصر کبیر قرار گرفت و مدتی در حبس بود و پس از خلاصی به گرگان رفته و به خدمت قابوس وشمگیر رسید . وجه تسمیه دیوار وز این است که از دیوار باغی که عضدالدوله دیلمی در آن به عیش و طرب مشغول بود به دئاخل پرید و خود را معرفی نمود و وجه تسمیه مسته مرد این است که در آمل به علت مستی زندانی شد و وقتی که جریان را نزد قابوس بیان نمود اورا مسته مرد لقب دادند.

کتاب معروف

علی بن ربن ، مبلغی شهیر و در فن خط بی نظیر و مولفات او کتاب فردوس الحکمه و بحر الفوائد بود و مازیار بن قارن به مناسبت حسن خطش منصب کتابت اورا داد پس از اینکه مازیار سوره های آمل را خراب کرد دلگیر شد و به بغداد خدمت مستعصم برادر عبدالله مأمون رسید و منصب کتابت او را پیدا نمود و سرانجام در آنجا فوت کرد .
شیخ ابوالعباس قصاب آملی

جناب ابوالعباس قصاب شیخ بزرگوار و مجتهد زاهد و عالیقدر ، مدتی در آمل و پس از آن در یکی از دهات منزوی و به عبادت مشغول بود و در همانجا درگذشت. قبر او بقولی امامزاده عباس معروف و برخی گویند جوانمرد قصاب ری است.

شاعر زاهد قاضی هجیم آملی

قاضی با ایمان و شاعر با برهان ، قاضی هجیم مولد و مسکن او آمل بود و همیشه اوقات به عبادت مشغول و طبع شعر هم داشت . اشعاری از او به جا مانده .

قاضی ابو احمد آملی

قاضی مسلمین از جانب خلیفه عباسی ، مردی با سیاست و کیاست و متدین و هم عصر با مازیار بن قارن بود . چون مازیار با مسلمین بد رفتاری می کرد در نتیجه قاضی بدون اجازه خلیفه حکم جهاد بر علیه مازیار را صادر و مردم را به شورش وادار کرد. مازیار به آمل قشون کشید و شهر را به تصرف درآورد و قاضی را بکشت.

قوام الدین میر بزرگ

سید جلیل الدین میر قواما لدینمعروف به میر بزرگ ، از سادات مرعشی و به یازده واسطه با امام چهارم (ع) می رسد. در آمل متولد و ایام جوانی را در خراسان گذرانده و در آنجا از محضر قطب العارفین سید عزالدین نوغندی کسب فضل می نمود و با کسب اجازه او به آمل مراجعت می کند. و در سنه 760 فرمانفرمای مازندران می شود. و با افراسیاب چلابی نیز نزاع کرده است. در سنه 781 هجری در شهر آمل دعوت حق را لبیک گفت . صمنا" پسران او سید رضی الدین والی آمل و سید فخرالدین سردار رستمدار و سید کمال الدین فرمانفرمای ساری را نیز باید یاد آورد که معاصر با امیر تیمور گورکانی و بدست این سلطان مدتها در سمر قند تبعید بودند.

عبدالله ابن حسین سهل

که معاصر با یکی از اسپهبدان پادوسبان مردی مالدار و عالمی دیندار بود.

علی بن هشام الآملی

علی بن هشام ، یکی از ثروتمندان بی نظیر عصر خود بشمار می رود. با مأمون خلیفه عباسی معاصر بوده است. و هر بار که به حج می رفت عده زیادی را با هزینه خویش با تشریفات بسیار می برد.بطوریکه مورد توجه مأمون قرار گرفته بود.

آقالربن محمد رفیع

حکیمی دانشمند و مورخی بنام و طبیبی حاذق و معاصر با شاه عباس صفوی بود . بدستور این سلطان مدتی در آمل تبعید و تحت نظر بوده است. این شخص راجع به تاریخ آمل کتابی نوشته و چنین توضیح داده است که آمل شهری است زیبا و روح افزا ، آب وهرهز از وسط آن عبور می کند ف این رود از کوههای اطراف لاریجان و دماوند سرچشمه گرفته و دارای مواد معدنی بسیار است و تأثیر تامی در مزاج و روحیه مردم این نواحی دارد و مغزهایشان را خشک شبیه به اهالی عربستان می پروراند ، هر آینه اگر هوای خشک و سرد ییلاق و رطوبت دشت نباشد به مردم مناطق حاره شباهت خواهند داشت . چون به دقت می نگرم ، مردم آمل آنهاییکه اغلب در تابستان در اطراف کوه دماوند می روند مردمی هستند سیمین اندام و بزرگ صورت و دندان گشاده و خوش چشم .
شریف العلما آملی

محمد شریف بن ملاحسینعلی آملی ملقب به شریف العلما موسس علم اصول ، استاد فحول ، نادر دهر و اعجوبه زمان . مولدش در کربلا وفاتش نیز در همانجا اتفاق افتاد. در مجلس درس او زیاده از هزار نفر می نشستند. شرح حالات و تألیفات و کرامات آن مرحوم بسیار زِیاد و مفصل است . علاقمندان می توانند به کتاب قصص العلما تألیف مرحوم میرزا محمد بن سلیمان معروف به علامه تنکابنی مراجعه نمایند.

شیخ جعفربن محمدعلی نوری

از اجله مجتهدین و مروجین دین بوده از خدمت شیخ بزرگوار شطخ محمد حسن صاحب جواهر درجه علیای فقاهت داشت . در تهران در گذشت و به حجره ای که به همین شخص تعلق دارد در صحن صدوق علیهاالرحمه که مقابل حجره مزار آقای محمد مهدی نواب است مدفون گردید.

شیخ فضل الله نوری

افضل و اکمل شاگردان مرحوم حجة الاسلام میرزا محمد حسن شیرازی بوده و در فقه و اصول و حدیث رجال عالم و فاضل بوده است. در واقعه مشروطیت در سال 1327 قمری در تهران از طرف مشروطه خواهان بدار آویخته شد از آثار قلمیه ویصحیفه قائمه است.

حاجی میرزا حسین طبرسی

ازعلمای بزرگ و مروج اصول مذهب جعفری و تشیید بنیان طریقه اثنی عشری بشمار است. بدر جلیل الشأنش میرزا محمد تقی مازندرانی از فحول مجتهدین و مشاهیر دوره فتحعلی شاه بوده و تصنیفات سودمندی دارد.

حاجی سید اسمعیل عقیلی

عالمی عامل و فقیهی فاضل در تهران مقیم بود. تدلیفاتی در عقاید و اخلاق به پارسی دارد و به طبع نیز رسیده است.
 

سلطان العلما آملی

سلطان العماء ، علاالدین حسین بن رفیع الدین محمد بن شجاع الدین محمود الحسینی آملی (مشهور به خلیفه سلطان از اولاد میر قوام الدین مرعشی)،در سال1000هجری در اصفهان متولد شد.بخشی از تحصیلات خود را نزد پدرش میرزا رفیع الدین که از علما ودانشمندان آن عصر بود آموخت،هم چنین سالها درمحضرحاج ملا محمود اصفهانی و به ویژه میر داماد و شیخ بهایی به تحصیل علوم معقول و منقول پرداخت،وی در خدمت شیخ بهایی هم درس ملا خلیل قزوینی بود.ایشان پس از سالها بهره مندی از مکتب بزرگان اصفهان به درجه ی اجتهاد رسید و در زمره ی علمای طراز اول آن عصر اصفهان بود.پدرش در سلطنت شاه عباس اول(1042-1034) مدت دو سال مقام صدرات داشته و به دلیل انتساب با خاندان صفوی فرزندش خلیفه سلطان با یکی از دختران شاه عباس به نام آغابیگم ازدواج کرد. محصول این ازدواج فرزندانی بود که همگی از فضلا و دانشمندان عصرخود بودند. سلطان العما در سال 1033 هجری به وزارت رسید،از این رو پدر و پسردر یک خانه جلوس می کردند و به امور مملکت رسیدگی می کردند.وی تا سال 1024 در این سمت باقی ماند.در عهد شاه صفی زمانی که شاه دستور داد تا شاهزادگان صفوی و منسوبین دربار را کور کنند،عده ای از فرزندان وی نیز در زمره ی مغضویین بودند و ازنعمت بینایی محروم شدند.خودش نیز به قم تبعید شده است،وی در تبعید این فرصت را یافت تا به تدریس و مطالعات و نشر تحقیقات خود بپردازد.شاه صفی پس از مدتی وی را به اصفهان فرا خواند.وی پس از مدتی اقامت در اصفهان به عزم خانه ی خدا به بیت الله الحرام سفر کرد و در این مدت شاه صفی از دار دنیا رفت و شاه عباس ثانی به جای وی نشست. شاه عباس ثانی پس از قتل میرزا تقی اعتماد الدوله در سال 1055 شمسی خلیفه سلطان را به وزارت اعظم منصوب کرد.وی که مدت هشت سال و شش ماه در این سمت باقی بود.نویسنده ی روضات الجنات گرچه از وی تجلیل کرده،ولی نسبت به دخالت وی در امور حکومت انتقاد کرده است،معتقد بود که یک فرد فاضل و دانشمند در کار تدریس و تحقیق و تالیف و تربیت شاگردان عالم رضایت خاطر بیشتری خواهد داشت تا این که در سمت های دولتی نزد حکام مستبد شخصیت خود را بشکند.

سلطان العلما چهار پسر داشت که عموتا اهل فضل و دانش و تقوا بودند و جملگی به درجه اجتهاد رسیدند. یکی از فرزندان به نام میرزا ابراهیم از افاضل زمان خود بود و در فقه،اصول،تفسیر،کلام،حدیث و رجال در حد کمال بود.آورده اند که میرزا ابراهیم به همراه شاهزادگان صفوی به دستور شاه صفوی کور گردید و یا از کودکی از بینایی محروم شد، ولی با وجود محروم بودن از بینایی توانسته است با طی کردن مدارج علمی از علمای به نام عصر خود باشد،وی حاشیه بر شرح لمعه و حاشیه برمدارک و حواشی بسیاری بر اکثر کتب فقه و اصول نوشته است،وی در سال 1098 هجری در سن شصت سالگی دار فانی را وداع گفت.

سلطان العلما اواخر دوران وزارت خود را در بهشهر مازندران(اشرف)گذراند.وی در مدت کوتاهی که شاه عباس پس از فتح قندهار به اشرف سفر کرد،بیمار شد و دار فانی را وداع گفت،تاریخ وفاتش برابر 1064 هجری بود پیکرش را در نجف اشرف به خاک سپردند.صائب تبریزی قصیده ی بلندی در رثای وی سرود که مطلع آن"آه از دستور عالم وای از سلطان علم" که به حروف ابجد عدد 1064 برابر سال روز در گذشت وی می باشد.

تالیفات:

آثار باقی مانده سلطان العلما در فقه،تفسیر،اصول و کلام مبین احاطه ی وی بر دانش حوزوی است.




موضوع مطلب :

          
جمعه 91 اسفند 4 :: 5:23 عصر