از تاریخمان چه می دانیم؟ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ در تندیس های به دست آمده از دور اشکانیان مجسمه زنی با شلیته ای بلند و پیراهنی نیمه کوتاه وجود دارد. در حال حاضر از شلیته ای هنگام جشن ها و برای رقص ها ی محلی استفاده می شود.
تمبان تنگه تمبان یا پشمبال :
نوعی شلوار با الگوی ساده به رنگ تیره معمولا" از جنس پارچه ای سنتی کرباس و یا از جنس پارچه های تهیه شده از بازار به نام دبیت حاج اکبری است.. در چین کمر تمبان به جای کش، نوار بلند کتانی یا کج استفاده می شود.
نیم ساق :
نیم ساق هم نوعی شلوار تنگ به رنگ های سبز ، سفید یا سرخ از جنس ابریشم یا مخمل است که آن را معمولا" دختران و زنان جوان در زیر پیراهن می پوشند.
جومه: شاه عباس یکم شاه عباس بزرگ یا شاه عباس یکم )996-1038ه. ق / 1587-1629م( نامدارترین شهریار دوران صفوی است. او فرزند شاه محمد خدابنده و پنجمین شاه از دودمان صفوی است که بر ایران به مدت بیش از 42 سال با اقتدار شهریاری نمود. شاه عباس در هجده سالگی قزوین را متصرف شد و خود را شاه ایران خواند. او برای آنکه خیالش از سوی عثمانی آسوده گردد، پیمان نامه? صلح با آن کشور بست و باختر ایران را به آنان واگذارد. سپس به بهینهسازی امور درونکشوری و فرونشاندن شورش استانها پرداخت. او نخست ازبکان را شکست داد و سپس به جنگ با عثمانی درآمد. او در سه نوبت با عثمانی جنگید و در هر سه بار پیروز شد. همچنین دو بار به گرجستان حمله کرد و آن را غارت کرد. از واپسین لشکرکشیهای او میتوان فتح قندهار و آزادسازی جزایر و بنادر خلیج فارس از دست پرتغال را نام برد. در زمان شاه عباس درآمد نقدی و غیر نقدی کشور بالا رفت و همچنین بازرگانی با کشورهای بیگانه افزایش یافت. او بسیاری از نقاط کشور را آباد کرد و بناهای بسیاری ساخت که هنوز برخی از آنها پابرجاست. شاه عباس در گذار زندگی یکی از فرزندانش را کشت و دو تن دیگر را کور کرد و دو پسر دیگرش نیز در کودکی مردند؛ بدین شیوه در هنگام مرگ جانشین شایستهای از خود بازنگذاشت و به ناچار نوه او با نام شاه صفی به پادشاهی رسید. تاج گذاری: 989 هجری قمری مکان تاج گذاری: شهر هرات در ایالت خراسان )اکنون در افغانستان( جانشین: شاه صفی )سام میرزا پسر صفی میرزا( شرح مختصر زندگی سلسله زندیه (1163 - 1208 ه ق) سلسله زندیه یکی از سلسلههای پادشاهی ایران است که اگرچه عمر کوتاهی داشت ولی منشأ اثرات مهمی شد و از مؤسس آن کریمخان بعنوان یکی از شاهان بزرگ این سرزمین یاد میشود.زندها تیره کوچکی از طایفه لک از ایل لر بودند که در اطراف ملایر سکونت داشتند و فعالیت اصلی آنها گلهداری بود. نادر شاه افشار جماعتی از زندها را به خراسان کوچ داد و آنان در این منطقه نشو ونام یافتند. در زمان علی شاه افشار، کریمخان که در زمره سپاهیان نادر بود وسایل مراجعت طایفه زند را به موطن اصلی خود فراهم کرد. وی پس از قتل نادر به سرکوب مخالفان پرداخت و پس از مطیع کردن ایل قاجار و سپاهیان آزاد خان افغان، که بر خلاف گذشته بدور از کشتارهای وحشتناک و متداول عصر خود بود، در شیراز بر تخت سلطنت تکیه زد. کریم خان از این زمان تا هنگام مرگ (1193 ه. ق) حکومتی مبتنی بر عدل و انصاف بنا کرد و درطول این مدت هیچگاه عنوان پادشاهی بر خود ننهاد و خویشتن را وکیل الرعایا خواند. وی امنیت کاملی در قلمرو پادشاهی خویش ایجاد نمود و از انتقام جویی بر علیه مدعیان سلطنت و رقیبان خود پرهیز کرد. کریمخان به گسترش تجارت و صنعت علاقه وافری داشت و در دوره زمامداری خود به حمایت از کارگاههای صنعتی چینیسازی و شیشهسازی پرداخت. وی مالیاتهای طبقه شهری و روستایی را کاهش داد و در شیراز پایتخت زیبای خود بناهای باشکوهی ساخت که هم اکنون از آثار تاریخی با ارزش این شهر محسوب میشوند. خلوت خانه کریمخانی، مسجد و بازار وکیل و ارک کریمخانی از یادگارهای بزرگ این شاه هنر دوست به شمار میروند که با دقت و وسواس خاصی احداث گشتند. وی همچنین مقبرههای حافظ و سعدی را تعمیر و بازسازی کرد. کریمخان به تجارت خارجی و صادرات و واردات کالاها اهمیت میداد و از خروج سرمایههای ایران جلوگیری میکرد. در عهد او روابط تجاری ایران با دولتهای خارجی نظیر انگلستان و هلند رونق گرفت; با این حال کریمخان مانع زیاده رویهای شرکتهای تجاری متعلق به این دو کشور بود و اصل موازنه مثبت را در روابط تجاری مد نظر داشت. این شاه مقتدر در طول حکومت خود به جنگ با عثمانیان پرداخت و شهر بصره را به تصرف خود در آورد. وی همچنین جزایر خارک و خارکو را به خاک ایران ضمیمه کرد و اعراب مقیم سواحل خلیج فارس را که اندیشه جدایی در سر میپروراندند سرکوب کرد. مردم ایران در طول زندگی کریمخان ایام خوشی داشتند و شهرهای ایران پس از یک دوره آشوب و تنش رنگ خوشبختی و شادکامی را به خود دیدند و خرابیهای گذشته ترمیم شد. سلسله زندیه پس از مرگ کریمخان رو به سوی افول نهاد. خاندان او به طمع قدرت به جان هم افتادند و جنگ خانگی شدیدی آغاز شد و شش تن از خاندان زند هر یک مدت زمانی کوتاه بر مسند حکومت تکیه زدند. آخرین پادشاه قدرتمند این سلسله، که اگر با حریفی غدار همچون آقامحمدخان روبرو نمیشد میتوانست سر و سامانی به اوضاع آشفته زندیه دهد، لطفعلی خان زند بود که از دلیران ناکام ایران زمین به شمار میرود و مورخان جملگی در شجاعت و دلاوری و تهور او داد سخن دادهاند. این شاهزاده با کفایت کوتاه زمانی پس از رسیدن به تخت متزلزل شاهی با آقامحمدخان قاجار که سودای پادشاهی در سر داشت مواجه گشت و در اثر خیانت اطرافیان خود بطرز فجیعی بقتل رسید. این سلسله را میتوان یکی از حکومتهای پادشاهی اصیل ایرانی دانست که نظیر سایر ادوار تاریخی ایران دارای مؤسسی باکفایت بود ولی سایر شاهان آن دچار هوی و هوس شده و در اندیشه قدرت دست اندر کار توطئهها و دسیسههای داخلی شدند. این اختلافات داخلی بلای اصلی زوال این حکومتها به شمار میرود و زندیه نیز یکی از این پادشاهیها بود که زود هنگام تاج و تخت خود را به حریفان زورمند پیش روی خود واگذار نمود. موضوع مطلب : پیوند روزانه پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
![]() |